تلاش یک جریان داخلی برای خلق ایران بی‌دفاع و آماده تجزیه

 سال‌هاست که جریانی خاص، با همسویی با اتاق‌های فکر غربی-صهیونیستی، تلاش می‌کند تا با ایجاد دوگانه‌های کاذب، پارادایم «تسلیم» را در پوشش زیبای «دیپلماسی» به افکار عمومی بفروشد.


به گزارش آنا، پس از ۲۳ خردادماه ۱۴۰۴ معادلات راهبردی منطقه به شکل بنیادین تغییر کرده است. با شکست طرح‌های دشمن در جنگ ۱۲ روزه و فروریختن دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی و آمریکا، جمهوری اسلامی ایران با دستانی پر و از موضع تفوق راهبردی به هر میز مذاکره احتمالی می‌نگرد.

افکار عمومی پس از رشادت ۱۲ روزه در میدان جنگ از تیم دیپلماسی کشور انتظار مذاکره خوب برای «نقد کردن پیروزی‌های میدانی» را دارند؛ مفهومی که مروجان دیپلماسی التماسی از درک آن عاجزند.
 

در آوردگاه جنگ شناختی و احساسی علیه ملت ایران، یکی از پیچیده‌ترین و مستمرترین پروژه‌ها، تحریف مفهوم «مذاکره» بوده است. سال‌هاست که جریانی خاص، با همسویی با اتاق‌های فکر غربی-صهیونیستی، تلاش می‌کند تا با ایجاد دوگانه‌های کاذب، پارادایم «تسلیم» را در پوشش زیبای «دیپلماسی» به افکار عمومی بفروشد.

این جریان، با تقلیل دادن صحنه پیچیده سیاست خارجی به یک انتخاب ساده میان «مذاکره» و «انزوا» یا دوگانه جعلی «قدرت دفاعی» یا «رفاه اقتصادی»، آگاهانه گزینه سوم و اصلی، یعنی «مذاکره مقتدرانه» برای استیفای حقوق را از محاسبات حذف می‌کند.

مذاکره بد، که متأسفانه تجربیات تلخی از آن در حافظه تاریخی ملت ایران ثبت شده، دارای شاخصه‌های روشنی است. این نوع مذاکره، مبتنی بر یک خوش‌بینی ساده‌انگارانه به دشمن و نادیده گرفتن ماهیت نظام سلطه است.

خطرناک‌ترین پیامد این نوع دیپلماسی، «شرطی‌سازی» و «به گروگان گرفتن اقتصاد کشور» است.


در واقع این دوگانه‌های جعلی که در یک سو «مذاکره» و در سوی مقابل «مخالفان مذاکره» را قرار می‌دهد، این گزاره فریبنده را القا می‌کند که در صورت کوتاه آمدن از مواضع خود و پذیرش شروط طرف مقابل، کشور به «سعادت» می‌رسد، حال آنکه تجربیات گذشته و سرنوشت سایر کشورهایی که در این بازی گرفتار آمدند نشان می‌دهد که هدف نهایی این پروژه، نه ساختن ایرانی مرفه و سعادتمند، بلکه خلق یک ایرانِ بی‌دفاع و ضعیف با انبوهی از مشکلات و آماده برای فروپاشی و تجزیه است.

در مقابل، «مذاکره خوب» یک فرآیند پیچیده و مبتنی بر واقع‌گرایی است. یک مذاکره‌کننده حرفه‌ای، دیپلماتی منفصل از واقعیت‌های تاریخی و مسائل و موضوعات داخلی و منطقه‌ای و روند پرشتاب جهانی نیست که به مسائل رمانتیک و براساس بازنمایی پروپاگاندای صاحبان قدرت نگاه کند، بلکه استراتژیستی است که پیوستگی ناگسستنی «میدان» و «دیپلماسی» را درک می‌کند.

مذاکره‌کننده خوب با اشراف بر این منابع قدرت و با درک صحیح از گذار جهان به نظم نوین چندقطبی، از اهرم‌های خود برای پیش‌بینی صف‌بندی‌های آینده و کسب حداکثر امتیاز استفاده می‌کند. او می‌داند که اعتبار هر امضا در پای میز مذاکره، به پشتوانه قدرتی است که در میدان خلق شده است.

هرگونه مذاکره احتمالی در آینده، باید مذاکره‌ای برای نقد کردن این پیروزی‌های میدانی و تبدیل تفوق راهبردی به دستاوردهای سیاسی و اقتصادی پایدار باشد. مذاکره‌ای برای شنیدن شرایط ایران و پذیرش حقوق ملت‌مان.
 

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی