آن‌گاه‌كه‌هاليوود،‌اسلام‌شيعه‌را‌نشانه‌ مي‌گيرد!

فرآيند جهاني شدن، خواسته يا ناخواسته در حال شكل‌گيري است و در همة عرصه‌ها به وقوع مي‌پيوندد و درعرصة فرهنگ كه به طور عمده با توليدات ملموس همچون فيلم، عكس، موسيقي و ... همراه است

هاليوود؛ نجات دهندة آمريكا
پس از واقعة يازده سپتامبر، زماني كه همه به دنبال تروريست‌ها و مسؤولان انفجار و انهدام برج‌هاي دوقلو مي‌گشتند، در شركت‌هاي فيلم‌سازي هاليوود جلساتي برگزار مي‌شد تا تئوري‌هاي كاخ سفيد را به پرده‌هاي سينما بكشاند.
واگذاري اين كار به شركت‌هاي فيلم‌سازي هاليوود از طرف آمريكا، اقدامي سنجيده و زيركانه بود؛ چرا كه در بين تمامي شركت‌هاي سينمايي جهان، سينماي هاليوود در سه مرحلة توليد، توزيع و نمايش فيلم با شكل‌گيري استوديوهاي بزرگ فيلم‌سازي و ادغام استوديوها در دهة 80 و بهره‌مندي از حضور شركت‌هاي چند مليتي توانسته است به جهاني شدن سينما جامة عمل بپوشاند.
رابرت رد فورد، بازيگر 70 سالة‌ آمريكايي و كارگرداني كه هم اكنون پرچمدار سينماي مستقل نام گرفته و در سال‌هاي اخير به يكي از ستون‌هاي مهم سينماي آمريكا و پل ارتباطي آن با سينماي جهان مبدل شده، اعتقاد دارد «هاليوود نمايندة جريان اصلي سينماي آمريكاست. اما اين جريان نه نمايندة تمام فيلم‌هاست و نه نمايندة بهترين فيلم‌ها و فيلم‌هايي كه به هر دليل با اين جريان اصلي همخوان نباشند، هيچ شانسي براي پخش و نمايش به دست نمي‌آورند و محكوم به شكست يا فراموشي مي‌شوند.»2
آمارها چه مي‌گويند؟
طبق آمار موجود در سايت IMDB، فيلم‌هاي پرفروش جهان در سال‌هاي 2000 تا 2006 به ترتيب عبارتند از: 1. ارباب حلقه‌ها 2. هري پاتر 3. دزدان دريايي كاراييب (2).
«با مشاهدة اين فيلم‌ها مي‌توان دريافت تمامي آن‌ها داراي تبليغات بين المللي بوده‌اند، اكثر اين فيلم‌ها برنده يا نامزد جشنواره‌هاي معتبر بوده‌اند، بيش‌تر اين فيلم‌ها چند قسمتي هستند كه باعث به وجود آمدن سابقه‌اي ذهني در مخاطبان براي فروش ساير قسمت‌ها مي‌شوند. در اين فيلم‌ها با وجود تفاوت‌هاي نژادي، طبقه‌اي، قومي و ... بر اين نكته تأكيد مي‌شود كه در هر شرايطي مي‌توان همكاري جهاني را برقرار كرد و اين يعني تأكيد بر جهاني شدن.»3
قواعد شش‌گانه سينماي هاليوود
جواد شمقدري مي‌نويسد: «سينماي هاليوود هميشه خود را مظهر خير و سفيدي و ديگران را مظهر شر و سياهي قلمداد مي‌كند. اين قاعدة‌ اول سينماي هاليوود مي‌باشد. اما قاعدة دوم آن است كه سينماي هاليوود هيچ‌گاه مرتكب اين اشتباه نمي‌شود كه خير برتر يعني حاكميت نظام و قدرت سياسي، نظامي و... آمريكا را مظهري از شرّ كل نشان دهد.
در قاعدة سوم نيز هاليوود عوامل توليد ناامني را در خارج از هويت، نظام و حكومت آمريكايي ترسيم مي‌سازد؛ چنان‌كه مي‌بينيم در اكثر فيلم‌هاي هاليوود آمريكا از سوي يك دشمن فرضي و يا موجود خيالي مورد تهديد و هجوم قرار مي‌گيرد و سپس دنيا و تمدن بشري هم در مرز نابودي قرار مي‌گيرند.
قاعدة چهارم سينماي هاليوود، انبوه‌سازي، تكرار، استمرار هدفمند و بالندة غربي‌هاست؛ فعاليتي مستمر و از پيش تعيين شده. به طور مثال، هاليوود در ساختن فيلم‌هاي سينمايي عليه اسلام و مسلمانان به يك ژانر يا توليد چند فيلم بسنده نمي‌كند و از همة ژانرهاي سينمايي اعم از رمانتيك، حماسي، سياسي و ... كمك مي‌گيرد..
قاعدة پنجم اين سينما، برنامه‌ريزي درازمدت و پيشه كردن صبر و انتظار است
اما قاعدة ششم محقق كردن اهداف اصلي و گاه قرباني ساختن برخي ارزش‌ها مي‌باشد. به طور مثال اگرچه براي دنياي غرب و هاليوود، اقتصاد و سرمايه بسيار ارزشمند است و پول در اهداف و برنامه‌ريزي‌هايشان جايگاه مهمي دارد، اما اين سياست‌هاي فرهنگي هستند كه بر جريان‌هاي اقتصادي حاكميت دارند.
با چنين سياست‌هايي پس از حادثة يازدهم سپتامبر، صهيونيستي‌ترين شركت‌ها (برادران وارنر، مترو گلدن ماير، قرن بيستم، كلمبيا، تري استار) وارد عمل شدند. اولين متهم اين حادثه، مسلمانان بودند. در نتيجه فيلم‌هاي ضد اسلامي در عرض كم‌تر از پنج سال به شدت رشد كرد. صراحت بي‌حرمتي و توهين به اسلام و يك و نيم ميليارد مسلمان به خوبي مشهود بود.
بازتاب فيلم سيصد در رسانه‌هاي غربي
گاردين در توصيف صحنه‌هاي گرافيكي سيصد مي‌گويد: «300، فيلمي است با داستان گرافيكي و صحنه‌هاي ديگر كه همگي به وسيلة كامپيوتر طراحي شده‌اند. سربازان سپرهايشان را مانند سطل آشغال و نيزه‌هايشان را مانند ميله نرده پارك حمل مي‌كنند... با آن بدن‌هاي تيرة درخشان كه كاتاليزور شده‌اند و شنل‌هاي كوتاه قرمز كه گويا براي شركت در يك مجلس بالماسكه آماده شده‌اند.»5
ريل ريوو، توصيف گاردين را دنبال مي‌كند و مي‌نويسد: «واقعاً سخت است بين خودتان و بازيگران ارتباط برقرار كنيد؛ چون همه چيز بين شما و پردة ‌سينما كامپيوتري است. 300 تنها يك بازي كامپيوتري مي‌باشد.»6
هر چند نمايش فيلم 300 در 33 كشور جهان، ركورد نمايش فيلم‌هاي 2007 را شكست و فروش بيش از 71 ميليون دلار فيلم مزبور، گيشه‌هاي سينماهاي غرب و آمريكا را رونق داد اما اين فروش، كارشناسان سينمايي اروپايي و منتقدان را شگفت زده كرد.
ناگفته‌هاي فيلم سيصد
آن‌چه فيلم سيصد و فيلم‌هاي مشابه نمي‌خواهند بگويند:
-وضعيت ظاهر و خوي و منش ايرانيان
- قدرت فرماندهي و راهبري نظامي فرماندهان
- صلح‌طلب بودن ايرانيان و پرهيز آنان از غارت، تخريب و كشتار در سرزمين‌هاي زير سلطه.
مزاح برادران وارنر
برادران وارنر پس از اعتراض به موضوع فيلم ادعا كردند «اين فيلم حقيقاً يك تريبون سياسي نيست اما چگونه مي‌توان اين اظهارات را باور كرد در حالي كه فيلم موضوعي سياسي با ظاهري خشن و هتاكانه دارد؟
برداشت نمادين هاليوود از عاشورا
قيام حماسي عاشورا با راز و رمزهايش اين بار توجه صهيونيسم جهاني را به خود جلب كرده است تا آن‌جا كه آنان درصدد برآمده‌اند تا با شبيه‌سازي و بهره‌گيري از اين واقعه، براي دنياي پوشالي و خيالي خود، جلوه مقدس و آسماني بيافرينند.
فرانسيس فوكوياما در ارائه كتاب «پايان تاريخ» خود در سه كنفرانس جهاني  مدعي شد كه فرهنگ‌هاي جزئي به دست فرهنگ غالب بلعيده مي‌شوند و رسانه‌ها، دنيا را به سمت دهكده‌اي واحد پيش مي‌برند كه نبردي خانمانسوز رخ مي‌دهد. وي مي‌گويد: «اين نبرد حتمي است؛ اما برندگان اين نبرد آخرالزمان شيعيان هستند. پرندگاني كه افق پروازشان بالاتر از تيرهاي ماست. پرندگاني با دو بال: يك بال سبز و يك بال سرخ.» وي بال سبز اين پرنده را مهدويت وعدالتخواهي و بال سرخ را شهادت‌طلبي معرفي مي‌كند كه ريشه در كربلا دارد و شيعه را فنا ناپذير كرده است.
فوكويا به طرفداران مكتب خود توصيه مي‌كند فيلم‌هايي براساس مدل «روايت فتح» شهيد آويني، با همان متن، تيپ و ديالوگ‌ها بسازند.
اهريمن نخفته است
هاليوود پس از تلاش بي‌وقفه در عرصة سينماي آمريكا و اروپا، اين بار چتر خود را در خاورميانه مي‌گستراند.
تأسيس دانشكدة سينمايي «درياي سرخ» توطئه جديد صهيونيست‌ها براي تبليغات در خاورميانه است كه براي اجراي اين طرح از كشور اردن كمك گرفته شده و قرار است استادان و دانشجويان سينماي اسرائيل در اين دانشكده فعاليت گسترده‌اي انجام دهند..
برخي خبرگزاري‌هاي صهيونيستي از اين پروژه با عنوان «فيلم‌سازي به جاي جنگ افروزي»‌ ياد كرده‌اند
تحليلگران معتقدند اسرائيل اگرچه از طريق تانك‌هاي مركاوا و ناوهاي ساغر نتوانست بر لبنان تسلط يابد ولي با برنامه‌هايي از اين دست مي‌تواند برخي كشورهاي اسلامي را تحت تأثير قرار داده، به سمت و سوي مورد نظر هدايت كند؛ هدفي كه سال‌هاست هاليوود براي تحقق آن تلاش مي‌كند. اما بي‌شك تأسيس چنين پايگاهي، وحشت صهيونيست‌ها از گسترش انديشة اسلام ناب و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي را نشان مي‌دهد.
و اين بار ايران!
هر چند درخواست اليور استون كارگردان مشهور آمريكايي و كارگردان برجستة هاليوود از مشاور هنري رئيس جمهور مبني بر ساخت فيلمي در خصوص محمود احمدي‌نژاد ابتدا بيش‌تر به يك شوخي مي‌ماند اما دريافت درخواست رسمي اين كارگردان، نادرست بودن آن تصور را نشان داد. حال چه عامل و يا هدفي هاليوود را راغب ساخته تا در خصوص رئيس جمهور ايران فيلم بسازد، سؤالي است كه پاسخ آن درگرو گذشت زمان و اندكي شكيبايي است. در اين ميان، اقدام دولت ايران هم در پاسخ به اين كارگردان هاليوود نوعي بايكوت و تدبير سنجيده بود كه آنان را شگفت‌زده كرد؛ چرا كه مشاور هنري رئيس جمهور اعلام كرد: «اگر اليور استون شرايطي را فراهم كند تا يك كارگردان ايراني از بوش رئيس جمهور كشورشان فيلمي تهيه كند، ما زودتر و بهتر به نتيجه و پاسخي مناسب مي‌رسيم.» حال پاسخ هاليوود چه خواهد بود، بايد منتظر ماند و ديد!

نويسنده:الهام رضايي

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی