نامهی یک دانشــجو به "اصغـــر سینمای ایران"
محسن اقبال دوست دانشجوی دانشگاه قم با انتشار نامهای نسبت به حواشی این روزهای جوایز فیلم 'جدایی نادر از سیمین' واکنش نشان داد.
به گزارش بی باک به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران، در این نامه که با عنوان "نامه ای به اصغر سینمای ایران" نگاشته شده آمده است: چه لزومی داشت سرکار خانم نولاند تبریک بگوید موفقیتت را! بگذریم از آفرین گفتن رضا ربع پهلوی که قرار من با تو در این نامه چیز دیگریست!
متن این نامه به شرح زیر است:
آقای فرهادی سلام!
در این شلوغی که همه برای تبریک گفتن به شما از همدیگر سبقت میگرند، از عباس کیارستمی خودمان که او هم در گرفتن جایزههای بینالمللی دستی بر آتش دارد و مسعودکیمیایی و رضا میرکریمی، آقا مجید مجیدی عزیز و رسول صدر عاملی گرانقدر و احمدرضا درویش دوست داشتنی و رضا کیانیان(سلحشور تنهائیهای من) و بهرام رادان و خانم میلانی همچنین بازیگر محبوبم حمید فرخ نژاد و حبیب رضایی گرفته تا همین جناب خزاعی خودمان و جواد خان شمقدری و عادل فردوسی پور و به صورت محرمانه هم کمال خان تبریزی و البته مهمتر از همه که با صدای یواشتر می گویم، سرکار خانم ویکتوریا نولاند سخنگوی وزارت خارجه آمریکا! به تو تبریک میگویند، چرا من یک دانشجوی قمی، در این بین سهمی نداشته باشم و به شما که البته مرا نمیشناسید تبریک نگویم؟! پس همین جا به شما اصغر سینمای ایران که با به احتزاز در آوردن تصویردودی کشورم توانستی جایزههای مللی و بینالمللی را درو کنی تبریک میگویم و امیدوارم توفیقات روز افزونت را شاهد باشیم.
آقای فرهادی!
نامههای زیادی در این چند روز برایتان نوشتهاند! خیلیهاشان تبریک بوده! خیلیهاشان هم گله گذاری! بعضیهاشان نامه را در روزنامه چاپ کردند بعضیها هم ترسیدند مخفیانه و محرمانه به تو تبریک گفتند! اما چند خطی هم من برایت نامه مینویسم چند خط نامه غیر سیاسی!
همه کسانی که در این یک سال به نحوی فیلم تو را دیدند و نقد کردند چه مثبت و چه منفی! به نحوی با نگاه سیاسی به قضیه نگاه کردند! البته خودت هم خوب میدانی که اگر اسکاری گرفتی آن هم سیاسی بوده نه هنری! و گرنه چه لزومی داشت سرکار خانم نولاند تبریک بگوید موفقیتت را! بگذریم از آفرین گفتن رضا ربع پهلوی که قرار من با تو در این نامه چیز دیگریست!
میخواهم چند خطی فرهنگ غیر سیاسی برایت مشق کنم! اصغر جان! اگرچه از مضمون و محتوای فیلمت به واقع راضی نبودم و آن چیزی که عینک دودی تو برایم روایت کرد را قبول نداشتم، ولی هیچگاه نگاهم هم به فیلم تو سیاسی نبود! چرا که همین فیلم تو مگر نبود با وساطت همین دوستانت در معاونت سینمایی مجوز ساخت گرفت؟ پس فیلمت را فیلم همین نظام میدانستم که در همین جا هم جایزه گرفته بود!
وقتی فیلم جایزه گرفتنت را در برلین به یکی از همین دوستانی که تاثیر بسیار زیادی در رفع مانع از ساخت فیلم تو داشت نشان دادم خیلی جا خورد! فکر نمیکرد تو باشی که اینچنین دوان دوان به سمت گلدن گلوب میروی و دستت را به سوی مدل ایتالیایی دراز میکنی و میفشردی دستش را! اصلا بیخیال! شاید افتخاری باشد برای تو که با جولی عکس گرفتی و از مدونا جایزه! قرارمان این بود که چند خطی فرهنگ غیر سیاسی مشق کنیم!
اما هرچه بالا و پائین میزنم یک چیز را به واقع نمیفهمم! اصغر آقا! به نظر شما کودک چهار ساله از سیاسی بازیهای ما چیزی میفهمد؟ کودک چهار ساله انتهای چیزی که میفهمد لذت داشتن یک اسباب بازی زیبا به همراه کمی از لذت دیدن کارتون پلنگ صورتی و بینهایتتر از آن، داشتن محبت پدرش را! سیاست یک کودک چهارساله در چارچوب لوس کردن خودش برای پدر رقم میخورد تا مگر پدر، فرزندش را از روی زمین بردارد و روی شانههایش بنشاند و بر دست و پای کوچکش بوسه زند! این اتفاق را حتما خودت نیز در زندگی تجربه کردهای! پس کودک چهارساله هم سیاست دارد. سیاست




























ارسال کردن دیدگاه جدید