اصول تربيت ديني از منظر آيات و روايات

تلخيص مقاله

اصول تربيت ديني از منظر آيات و روايات

نويسنده : حجت الاسلام و المسلمين علي اكبر زهره كاشاني داراي مدرك فوق ليسانس در رشته فلسفه تعليم و تربيت، از اعضاي انجمن فارغ التحصيلان مي باشند.

مقدمه
فعاليت‌هاي تربيتي، از جمله فعاليت‌هاي اساسي است كه در حيات فردي و جمعي انسان، تأثيري انكارناپذير دارد. اين فعاليت‌ها براي تحقق اهداف مورد نظر، تابع اصل يا اصولي هستند. مشخص‏كردن اصول تربيت در هر حيطه‌ (ديني، اجتماعي، اخلاقي، عقلاني و غيره) كه باشد، از جمله اقدامات اساسي است كه بايد قبل از هر فعاليت تربيتي انجام پذيرد. اين اصول از هر منبعي اخذ شوند ـ‌فلسفه، دين، روان‌شناسي، جامعه‌شناسي و ساير رشته‌هاي معرفتي و علمي‌ـ بايد پاس داشته و به رعايت آنها اهتمام ورزيده شود. در غير اين صورت، جريان تربيت، در فرايند خود تا رسيدن به هدف نهايي دستخوش مخاطره خواهد شد.در ذیل، به اصولی از تعلیم و تربیت دینی می‌پردازیم که بخش‌ها و جنبه‌های گوناگونی از موضوع تربیت را تحت پوشش قرار می‌دهند؛ بخش‌هایی مانند سیاست‌ها، اهداف، برنامه‌ریزی‌ها، روش‌ها و محتوا .
1. جوان‌گرايي
اساساً جواني در اسلام، به‌طور ويژه مورد توجه قرار گرفته است و براي جوان در زمينه‌هاي گوناگون، ‌احكام و دستورهاي ويژه و مستقيم قرار داده شده است. در اين دوره دربارة تعليم و تربيت سفارش ويژه شده است. امام صادق در مقام اهميت آموزش جوانان مي‌فرمايد: لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَي الشَّابَّ مِنْكمْ إِلا غَادِياً فِي حَالَيْنِ إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً...؛ «دوست ندارم از شما مسلمانان جواني را ببينم كه به غير از يكي از اين دو حالت صبح كند: يا عالم باشد يا جويندة علم».
«جواني» در اصطلاح رايج حدود 14 تا 29 سالگي را در برمي‌گيرد؛ ولي در اين مبحث، در مقابل پيري استعمال شده است و دامنة وسيع‌تري از سال‌هاي عمر را شامل مي‌شود، و درحقيقت بخشي از بزرگ‌سالي و به‌خصوص قسمتي از كودكي را شامل مي‌شود
رهبران ديني توجه مربيان و دست‌اندركاران تربيت ديني را به‌ اين نكتة مهم جلب كرده‌اند كه در فعاليت خود، جوانان را محور قرار دهند .
چگونه از كنار دو پيام ديني زير به ‌سادگي عبور كنيم و هيچ نتيجة اصولي تربيتي از آنها نگيريم: «فَبَادَرْتُك بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُك؛ فرزند عزيزم، من در آغاز جواني‌ات به ادب و تربيت تو مبادرت كردم، پيش از آنكه عمرت به درازا بكشد و دلت سخت شود».
فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ «زمان [عمر] درازي بر آنها گذشت [بزرگ و پير شدند]‏ و دل‌هايشان سخت شد».
2. تفرد
تفرد از اصول بنيادين تعليم و تربيت است و بدين معناست كه هر انسان، هرچند شباهت‌هايي با ديگران دارد، داراي خصوصيات جسمي، ويژگي‌هاي رواني و توانايي‌هاي مختص ذهني، هوشي و ادراكي متمايز با ديگران است كه او را موجودي مستقل، تام و فردي خاص مي‌سازد. اين ويژگي‌ها به‌منزلة تفاوت‌هاي فردي، بسيار دامنه‌دار و وسيع است و در اخلاق، رفتار و استعداد افراد در ساحت‌‌هاي گوناگون زندگي كاملاً مشهود است
امام صادق فرمود: به‌راستي خداوند عزوجل ايمان را بر هفت سهم نهاده است: نيكو‌كاري، راست‌گويي، اعتقاد محكم به خدا و دين، خشنودي به قضاي پروردگار، وفا به عهد و پيمان، داشتن دانش، بردباري. سپس آن را ميان مردم تقسيم كرد. خداوند هركه را هر هفت سهم داد، پس او كامل است و همة ايمان را پذيرفته است؛‏ و به برخي مردم يك سهم داد و به برخي دو سهم و به بعضي سه سهم. خداوند مردم را بر همين منوال تفاوت گذاشت، تا اينكه به آخرين گروهشان هفت سهم داد. سپس امام فرمود: بر آن‌كس كه يك سهم دارد، به‌اندازة دو سهم، تكليف تحميل نكنيد و نه بر آن‌كس كه دو سهم دارد به‌اندازة سه سهم، كه بر او گران آيد و موجب مشقت و زحمت او شود. امام به همين منوال فرمايش خود را ادامه داد، تا رسيد به هفت سهم.
3. تفاوت‌هاي اجتماعي
تفاوت اجتماعي در مقابل تفاوت فردي (تفرد) است و منظور از آن هر نوع تفاوتي است كه متكي بر تفاوت‌هاي دروني فرد نباشد، و ناشي از موقعيت و جايگاه وي در جامعه و اجتماع باشد؛ خواه جايگاه فرهنگي، اجتماعي، سياسي و يا غير آن.
بر سياق اصل تفاوت‌هاي فردي، اصل تفاوت‌هاي اجتماعي به ما مي‌گويد افراد برحسب موقعيت و جايگاهشان در جامعه و اجتماع، بايد برنامه و اهداف تربيتي مخصوص داشته باشند و از آنان انتظارات تربيتي متفاوت داشت.در سوره احزاب آیات 30- 32 چنین آمده است :
اي همسران پيامبر، هركس از شما مبادرت به كار زشتي آشكار كند، عذابش دوچندان خواهد بود و اين بر خدا همواره آسان است و هركس از شما خدا و فرستاده‏اش را فرمان برد و كار شايسته كند، پاداشش را دوچندان مي‏دهيم و برايش روزي نيكو فراهم خواهيم ساخت. اي همسران پيامبر، شما مانند هيچ‌يك از زنان [ديگر] نيستيد؛ اگر سرِ پروا داريد، پس به ناز سخن مگوييد تا آن‌كه در دلش بيماري است، طمع ورزد و گفتاري شايسته گوييد.
آيات پيشين، گرچه دربارة همسران پيامبر سخن مي‏گويد كه اگر اطاعت خدا كنند، پاداشي مضاعف دارند، و اگر گناه آشكاري مرتكب شوند، كيفر مضاعف خواهند داشت، از آنجا كه ملاك و معيار اصلي، همان داشتن مقام و شخصيت و موقعيت اجتماعي است، اين حكم دربارة افراد ديگر كه موقعيتي برتر در جامعه دارند و ديگران به آنها توجه دارند و از آنان سرمشق مي‌گيرند، نيز صادق است.
نتيجه آنكه، در برنامه‌ريزي و هدف‌گذاري تربيتي، بين افرادِ داراي شئون و موقعيت اجتماعي و افراد ديگر تفاوت گذاشته مي‌شود و اين امر به‌منزلة اصل تربيتي لازم‌الرعايه است .
4. خانواده‌گرايي
تربيت فرزندان، از اولين امور مهم خانه، مدرسه و جامعه است. همة اين عوامل در تربيت فرزندان به سمت مثبت يا منفي دخالت دارند؛ اما حقيقت آن است كه تأثير محيط خانه و خانواده از ميان اين عوامل، به شكلي چشمگير در تربيت و به‌خصوص در تربيت ديني فرزندان افزون‌تر است، به گونه‌اي كه بايد آن را از دو عامل ديگر ممتاز ساخت.
قرآن كريم در‌حالي‌كه تغيير وضعيت يك قوم و ملت را به تغيير دروني تك‌تك اعضاي آن قوم و جامعه توسط خودشان وابسته كرده است، خانواده را به‌منزلة واحدي تربيتي كه در آن سرپرست خانواده مسئول تربيت و اعضاي خانواده متربيان وي هستند‌، پذيرفته است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكمْ وَأَهْلِيكمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَيْهَا؛ (‏تحريم: 6) «اي كساني كه ايمان آورده‏ايد، خود و خانوادة خويش را از آتشي كه هيزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست، ‏حفظ كنيد».
تأثيرگذاري شگرف والدين حتي بر فطرت فرزند، متن صريح گفتة پيامبر گرامي در روايتي مشهور و معتبر نزد عامه و خاصه است: كلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَي الْفِطْرَةِ حَتَّي يَكونَ أَبَوَاهُ يُهَوِّدَانِهِ وَيُنَصِّرَانِهِ وَيُمَجِّسَانِهِ‏؛ «هر مولودي بر فطرت (الهي) متولد مي‏شود، مگر اينكه پدر و مادرش او را يهودي يا نصراني يا مجوسي گردانند».
5. فطرت‌گرايي
بخش اصلي و اساسي هدف تعليم و تربيت اسلامي، شكوفايي فطريات انسان است. در اين نظام، شكوفايي هدفي است براي همة انسان‌ها. انسان‌ها براي شكوفا شدن، بايد خود را كشف كنند؛ بفهمند كه چه ويژگي‌ها و طبيعتي دارند و اينكه چه مي‌توانند بشوند. دين عامل شكوفايي فطرت و شكوفايي آن متقابلاً عامل رونق و ترويج دين مي‌شود. دين مي‌تواند انسان را به كمال حاصل از به فعليت رسيدن فطرت نايل كند، و دين به سبب فطرت، در گسترة جامعه به حكومت مي‌رسد. اگر فطرت الهي در وجود انسان نبود، كسي نه آفريننده و نه روزي‌‌‏رسانش را مي‌شناخت و در سطح جامعه از ديانت خبري نبود: لَوْ لا ذَلِك لَمْ يَدْرِ أَحَدٌ مَنْ خَالِقُهُ وَلا مَنْ رَازِقُه.
همان‌گونه كه امام صادق فرمود، فطرت الهي در وجود آدمي به فراموشي سپرده شد، تا روزي دوباره آن را متذكر شود. اين يادآوري به‌خودي‌خود حاصل نخواهد شد، كوشش و همت مردان بزرگ الهي را مي‌طلبد؛ مرداني از جنس انبيا و جانشيناني از نوع مربيان شايسته و وارسته: فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَوَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ‏؛ «(امام علي): خداوند پيامبران خود را برانگيخت و پياپي بين مردم فرستاد، تا بشر را به اداي پيمان فطرت (در عالم ذر) وادارند».
6. گزيده‌محوري
يكي از محورهاي تربيتي، محتواي آن است كه بايد به آن توجه كرد. محتواي تربيت است كه به متربيان آموخته و از آنان خواسته مي‌شود ذهن و رفتار خود را با آن تطبيق دهند.
از ميان دانش‌هاي ديني، موضوع «ذات باري تعالي» و از ميان علوم غير ديني، علم «سحر و جادو»از علومی است که خارج از دامنه تعلیم و تربیت مجاز قرار دارند. بلکه علاوه بر این
دانش‌هاي بشري به «مفيد» و «غيرمفيد» منقسم مي‌شوند. روايات در باب علم، همواره علم نافع را تقديس و ترغيب كرده‌اند و از علم غيرنافع برحذر داشته‌اند. اين موضوع به حدي نزد پيامبر اسلام اهميت داشت كه در پسِ هر نمازي چنين دست به دعا برمي‌داشت: اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِك مِنْ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ؛ «خدايا،به راستی من از دانشی که سودی ندارد ، به تو پناه می برم .»
اما از نظر اسلام، موضوع در اينجا ختم نمي‌شود، بلكه همان‌گونه كه بين سودمند و غيرسودمند، بايد سودمند را برگزيد؛ بين سودمند و سودمندتر نيز بايد سودمندتر را انتخاب کرد ، خذوا من کل علم احسنه « از هر علمی ، نیکوتر آن را فرا گیرید .

براي ديدن متن كامل مقاله به دو فصل نامه اسلام و پژوهش‌هاي تربيتي 2 (ويژه تربيت ديني) مراجعه نماييد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

اطلاعات بیشتر در مورد قالب های ورودی